پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
8
2
2018
03
20
کنوانسیون جهانی حقوق کودک و فرصتهایی که برای پرورش تفکر مستقل درکودکان ارائه میدهد
1
20
FA
پروانه
ولوی
استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز
parvanehvalavi@yahoo.com
خمیس
صیدی
دانشجوی دکتری رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز
khmis244@gmail.com
مسعود
صفایی مقدم
استاد گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز
safaei_m@scu.ac.ir
سیدجلال
هاشمی
دکترای فلسفة تعلیم و تربیت، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
hashemi@scu.ac.ir
پژوهش حاضر با هدف تحلیل مفاد کنوانسیون جهانی حقوق کودک و بررسی فرصت­هایی که برای پرورش تفکر مستقل در کودکان ارائه می­دهد؛ انجام شده است. سوال کلی تحقیق عبارت است از این که کنوانسیون جهانی حقوق کودک از کدام محتوای مفید برای پرورش تفکر کودکان برخوردار است و چگونه بستر و شرایط لازم را برای رشد تفکر مستقل در کودکان فراهم می­نماید؟ در این مقاله از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی استفاده شده است. در این پژوهش نخست به بررسی رویکردهای سنتی و رویکرد کنوانسیون به حقوق کودکان پرداخته شد، آن­گاه حقوق تحت پوشش کنوانسیون از جمله حق مشارکت و حق محافظت و تأثیر آن­ها بر فراهم کردن بسترهای و شرایط لازم برای پرورش تفکر مستقل در کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رعایت حقوق کودکان، بخصوص حق مشارکت کودکان، مندرج در کنوانسیون حقوق کودک و تنظیم نظام آموزشی بر مبنای این حق بستر و شرایط لازم را برای پرورش تفکر مستقل در کودکان فراهم می­نماید
تفکر مستقل,کنوانسیون حقوق کودک,حقوق مشارکت,حقوق محافظت
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3197.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3197_6d3d0b13eb5f9d68ecb0cc1b7ecf23a7.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
8
2
2018
03
20
مطالعه روند شکلگیری گفتوگوی کندوکاو محور در کلاس «فلسفهبرایکودکان»
21
58
FA
هادی
خانیکی
استاد گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی،
hadi.khaniki@gmail.com
فاطمه
نوری راد
0000-0003-4649-7369
دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی
fateme.noorirad@gmail.com
وحیده
شاه حسینی
دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبائی
v.shahhoseini@gmail.com
ارتقای مهارتهای فکری و فرهنگ گفتوگویی در کودکان میتواند نویدبخش جامعهای خردورز باشد. پژوهش حاضر درصدد است به بررسی ساختار گفت­وگویی که در حلقه کندوکاو کلاس «فلسفهبرایکودکان» در مقطع دبستان­ اجرا می­شود، بپردازد تا از خلال آن، مهارت­های لازم برای شکلگیری «گفتوگوی کندوکاوی» را شناسایی کند. الگوی گفت­وگوی کندوکاویِ ارائه شده در این پژوهش، برگرفته از «تفکر چندبعدی و بازاندیشانه» در آموزش «فلسفهبرایکودکان» است که در بستر «منطقه تقریبی رشد» شکل میگیرد.به منظور بررسی موضوع مدنظر این پژوهش، روند گفت­وگوهایِ حدود 200 کلاس «فلسفهبرایکودکان»، در پایههای مختلف تحصیلی، مشاهده توصیفی، متمرکز و گزینشی شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که حلقههای کندوکاو «فلسفهبرایکودکان» به مثابه «منطقه تقریبی رشد»، با فراهم کردن فضایی برای گفتوگوی کودکان با یکدیگر، در حضور تسهیلگر (فرد تواناترِ فرهنگ)، میتواند نگرشی بازاندیشانه، مسئولانه، انتقادی و خلاقانه در آنها ایجاد کند. <strong></strong>
فلسفهبرایکودکان-گفتوگوی کندوکاوی- حلقه کندوکاو- منطقه تقریبی رشد- الگوهای تعاملی- الگوی مفهومی و استدلالی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3446.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3446_28e2d86ed07ace71d69904246b6c60d2.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
8
2
2018
03
20
افسانههای ایرانی پریان ابزاری برای فکرپروری کودکان (رهیافتی آموزشی بر اساس نظریة لیپمن)
59
86
FA
مهسا
رجبی همدانی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
mahsarajabihamedani@yahoo.com
خلیل
بیگزاده
0000-0003-0637-4700
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
kbaygzade@yahoo.com
سعید
ناجی
4386923600010000
استادیار پژوهشی گروه فبک پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
saeed.naji@gmail.com
سیمین
اسفندیاری
استادیار گروه الهیات دانشگاه رازی
si.esfandiari@razi.ac.ir
لیپمن برنامۀ فبک را بنیان نهاد و داستان را ابزاری اساسی برای فکرپروری و آموزش کودکان معرفی و شالودهای نو برای آموزش آنها پیریزی کرد. این پژوهش بسندگی ادبی، فلسفی و روانشناختی پنج افسانۀ ایرانی پریان را بر اساس نظریة لیپمن در پاسخ به پرسشی که چگونه این افسانهها پاسخگوی برخی اندیشههای کودکان هستند؟ با رویکردی توصیفی- تحلیلی بررسی کردهاست. یافتههای تحقیق حاکی است که این افسانهها مفاهیمی متعالی مانند زیبایی، عشق، دانایی، خودبینی و ... دارند و درونمایۀ فلسفی آنها غنی و زمینهساز تکوین پرسشهای چالشی در ذهن کودکان است. افسانههای «ثروتمند حسود و مار» و «دژهوشربا»، گفتوگوهای بیشتری نسبت به افسانههای دیگر دارند که از این زاویه چالشیترند و نیز افسانة دژ هوشربا الگویی از حلقة کندوکاو دارد. این افسانهها از منظر زبانی و انتقال مفاهیم، غنای روانشناختی مطلوبی برای کودکان دارند، امّا داستان «زردپری» و «بیبی ناردونه» قسمتهای خشنی دارند و با شرایط اجتماعی کنونی مطابقت ندارند. رویکرد ادبی این افسانهها شخصیّتهای پویایی را نمایش میدهند که کودک را با خود همراه میکنند، امّا نیازمند تغییر پیرنگ در چارچوب برنامة فبک هستند. موضوع این افسانهها علاوه بر تحلیل محتوایی از جنبۀ تجویزی که شامل رویکردهایی مطلوب برای گسترش آموزش تفکّر فلسفی در کودکان است، تحلیل شدهاست.
افسانههای ایرانی پریان,متیو لیپمن,فلسفه برای کودکان,آموزش,تفکّر
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3512.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3512_2fb84be2b32fdb557c9845606ba23ae4.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
8
2
2018
03
20
نقش میانجیگری باورهای معرفت شناختی در رابطه بین باورهای ضمنی هوش با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
87
103
FA
فرح
عباسیان
دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی
manzari.v63@gmail.com
پروین
کدیور
استاد، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران،
kadivar22@yahoo.com
غلامرضا
صرامی فروشانی
دانشیار، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی
ssar@yahoo.com
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی­گری باورهای معرفت­شناختی در رابطه بین باورهای ضمنی هوش با پیشرفت­تحصیلی انجام شد. طرح پژوهش از نوع طرحهای همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش­آموزان دوره اول متوسطه استان مازندران بود که در سال تحصیلی 97- 1396 مشغول به تحصیل بودند.<strong> </strong>نمونه پژوهش 350 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از مقیاس باورهای معرفت­شناختی شومر (1990)، مقیاس ضمنی هوش عبدالفتاح (2006) و معدل سالانه دانش آموزان. داده­ها با استفاده از روشهای آماری نظیر میانگین، انحراف معیار، ضریب­همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون واسطهای و مدلسازی معادله ساختاری تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد بین باورهای ضمنی هوش با پیشرفت­تحصیلی و باورهای معرفت شناختی رابطه منفی و معنادار در سطح P<0/05 وجود دارد. باورهای ضمنی هوش بر باورهای معرفت­شناختی دانش آموزان اثر مثبت و معناداری دارد. باورهای ضمنی هوش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر مثبت و معناداری دارد. باورهای معرفت شناختی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر مثبت و معناداری دارد. باورهای ضمنی هوش دانش آموزان ازطریق میانجی­گری باورهای معرفت­شناختی بر پیشرفت­تحصیلی آنان دارای اثر غیرمستقیم معنی دار است (در سطح P<0/01).
باورهای معرفتشناختی,باورهای ضمنی هوش,باورهای هوشی ذاتی,باورهای هوشی افزایشی,پیشرفتتحصیلی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3538.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_3538_89875ad00ab43ee1b804c7b6a7ae2f4d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
8
2
2018
03
20
بررسی تصور کودکان پیش دبستانی شهر مهاباد در مورد خداوند
1
20
FA
سردار
چاپاشی
کارشناس ارشد علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیش دبستانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد.
sardar.chapashi@gmail.com
ادریس
اسلامی
استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد
edrisislami1978@gmail.com
هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی تصور کودکان پیش دبستانی شهر مهاباد در مورد خداوند است. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن، پدیدار شناسی است. جامعه آماری این مطالعه، شامل کلیه کودکان پسر و دختر پیش دبستشانی شهر مهاباد است. حجم نمونه بر اساس منطق اشباع نظری تعیین شد. ابزار این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در این مطالعه، به منظور برآورد میزان روایی، از رویههای ویژه کدگذاری و تحلیل استفاده شده است. همچنین برای ارزیابی پایایی، از راهبردهای هدایت دقیق جریان مصاحبه برای گردآوری دادهها، ایجاد فرآیندهای ساختارمند برای اجرا و تفسیر مصاحبههای همگرا بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، فرایند کدگذاری سه گانۀ باز، محوری و انتخابی به کاربرده شده است. یافته­ها حاکی از آن است که کودکان پیش دبستانی شهر مهاباد، از حیث ذات، رویکردی تشبیهی و تجسدی به خداوند دارند و از حیث صفات، قایل به صفات جمال هستند.
تصور از خدا,ماهیت خدا,صفات خدا,کودکان پیش دبستانی,شهر مهاباد
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_4291.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_4291_c34b5f41ab871a625e04a352c17c6b95.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
8
2
2018
03
20
بررسی اثربخشی تدریس درس تفکر و پژوهش به شیوه مشارکتی بر تفکر خلاق و مهارتهای خواندن دانشآموزان پایه ششم ابتدایی
1
20
FA
رامین
حبیبی کلیبر
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز،
habibikaleybar@gmail.com
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی تدریس درس تفکر و پژوهش به شیوه مشارکتی بر تفکر خلاق و مهارتهای خواندن دانشآموزان پایه ششم ابتدایی شهر تبریز بود. روش تحقیق، از لحاظ هدف کاربردی و طرح پژوهش نیمه­آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان پایه ششم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از این جامعه به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحله­ای تعداد 40 نفر انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (تدریس تفکر و پژوهش به شیوه مشارکتی)، 20 نفر و گروه کنترل (تدریس تفکر و پژوهش به شیوه مرسوم) 20 نفر به تصادف قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون تشخیصی سطح خواندن و آزمون تفکر خلاق تورنس (فرم تصویری ب) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با روش آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس درس تفکر و پژوهش به شیوه مشارکتی بیشتر از روش­های مرسوم تدریس بر تفکر خلاق و مهارتهای خواندن دانشآموزان تأثیر دارد و باعث افزایش تفکر خلاق و مهارتهای خواندن در دانشآموزان میشود. بنابراین توجه به درس تفکر و پژوهش در پایه ششم میتواند نقش مهمی در تفکر خلاق و مهارتهای خواندن دانشآموزان داشته باشد.
تفکر خلاق,مهارتهای خواندن,تفکر و پژوهش,مشارکتی,دانش آموزان
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_4292.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_4292_796bcfb5f84e2f887d9a265dcb56adb1.pdf