کارشناسی ارشد، ادبیات کودک و نوجوان، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
چکیده
طرحوارههای کاربردشناختی، طرحوارههایی هستند که وابسته به بافتِ موقعیتی و کاربردی فراخوانده میشوند. این پژوهش در پی ردهبندی آن دسته از طرحوارههای کاربردشناختی است که زیربنای مفهومسازیهای «مرگ»اند. دامنۀ پژوهش حاضر داستانهای واجد درونمایۀ مرگاندیشی در گروه سنی «ب» و «ج» است. هر یک از این داستانها بهمثابۀ موقعیتی عینی برای فراخوانی طرحوارۀ مرگ است. پژوهش پیشِرو با روش تحلیلیتوصیفی در پی پاسخگویی به چگونگی کارکرد بافت موقعیتیِ داستان در شکلدهی و فراخوانی طرحوارۀ مرگ است. نتیجۀ پژوهش هفت کارگفتِ موقعیتی را بهعنوان پایۀ مفهومیِ مرگ معرفی میکند: خودویرانگری، قتل، مرگهراسی، مرگگریزی، مرگ تعلیقی، داغدیدگی، درگذشت طبیعی. ازآنجا که مفاهیمی مانند «مردن» ماهیتا انتزاعی، فلسفی و برانگیزندۀ عواطف منفی هستند؛ شیوۀ انتقال این مفاهیم به کودک همواره مورد مناقشه بوده است. این پژوهش نشان میدهد داستانها با بهکارگیری طرحوارههای کاربردشناختی مختلف، موقعیتی امن برای درونیسازی تجربههای آسیبزایی چون «مرگ» فراهم میسازند. مقالۀ حاضر برای نخستینبار مرگپژوهی (تاناتولوژی) را در ادبیات کودک مورد مداقّه قرار میدهد.