پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
شناسایی و اعتباربخشی چارچوب نظری برنامه درسی پژوهش محور و تحلیل آن در محتوای علوم تجربی پایه ششم ابتدایی
1
28
FA
عباس
ایزد
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه شاهد
abasizad3@gmail.com
محسن
دیبایی صابر
استادیار و عضو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه شاهد
m.dibaei1359@gmail.com
مهدی
سبحانی نژاد
دانشیار و عصو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه شاهد
msnd47@gmail.com
10.30465/fabak.2021.5835
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباربخشی چارچوب نظری برنامه درسی پژوهش­محور و تحلیل آن در محتوای کتاب علوم­تجربی پایه ششم ابتدایی، به شیوه اسنادی به همراه اعتباربخشی گروه های کانونی و نیز تحلیل محتوی، انجام شد. نتایج نشان داد؛مهم­ترین ابعاد برنامه­درسی پژوهش­محور را می توان در چهارده بعد ؛ پویایی، ساخت دانش، معلمپژوهنده، آزمونپذیربودن، تمرین و فعالیتمحوری، تعاون و همکاری، پرسشگری، تفکر انتقادی، مسالهمداری، خودانگیختگی، ارزیابی، کاوشگری، اکتشاف و یادگیری خوتنظیمی تدوین نمود. از میان این ابعاد چهارده گانه از منظر متخصصان ، مولفه مساله­مداری دارای بالاترین و مولفه تعاون و همکاری دارای پایین­ترین رتبه بوده است. علاوه بر این، میزان انطباق ابعاد برنامه­درسی پژوهش­محور با محتوای کتاب علوم­تجربی بسیار متفاوت است. به طوری که بیشترین اهمیت مربوط به مولفه پرسشگری و کمترین اهمیت مربوط به مولفه یادگیری خودتنظیمی است. همچنین نتایج نشان داد بین محتوای کتاب علوم­تجربی پایه ششم ابتدایی با ابعاد برنامه­درسی پژوهش­محور اعتباربخشی شده از منظر خبرگان، انطباق وجود ندارد. بر اساس نتایج بدست امده پیشنهاد می­شود برنامه­ریزان ومولفان در ویراست­های اتی کتاب علوم تجربی مولفه­های کمتر پرداخته شده را مورد تاکید بیشتر قرار داده و از طریق برگزاری کارگاههای اموزش ضمن­خدمت معلمان را با مولفه­های شناسایی شده در این پژوهش بیشتر اشنا کنند.
اعتبارسنجی,برنامه درسی,پژوهش محور,علوم پایه ششم ابتدایی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5835.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5835_143ced6d86afddbf92e0b782f9c5223a.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
مهارتها، گرایشها و روشهای تدریس تفکر انتقادی در برنامههای درسی
29
62
FA
پریچهر
جبلی آده
دانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
parichehr_j_a@yahoo.com
محمد
نوریان
000000016426322X
دانشیار گروه مدیریت و برنامهریزی آموزشی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
nourian2001@gmail.com
سودابه
عضدالملکی
استادیار گروه روانشناسی و علوم تربیتی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
shokufeh_raz@yahoo.com
10.30465/fabak.2021.5834
پژوهش حاضر با هدف بررسی مهارتها، گرایشها و روشهای تدریس تفکر انتقادی در برنامۀ درسی بر پایۀ نتایج تحقیقات مرتبط انجام شده است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش آن سنتز پژوهی است که در آن پژوهشهای مرتبط به صورت نظاممند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدهاند. جامعۀ مورد مطالعه مقالات مربوط به تفکر انتقادی به زبان انگلیسی از سال 2014 تاکنون بوده است. از 120 مقالۀ به دست آمده به روش هدفمند، بر اساس اشباع دادهای 31 تحقیق دربارۀ آموزش تفکر انتقادی، غربالگری و انتخاب شدهاند. پس از تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوای کیفی، کلیۀ مهارتها و گرایشهای تفکر انتقادی بر اساس تقسیمبندی جدیدی مرتب گردیدهاند. بدین ترتیب مهارتها به شش دستۀ اصلی تشخیص، گردآوری اطلاعات، واکاوی، تعمق، ارائه، سنجش و خود انتقادی و گرایشها به هشت طبقۀ خردورزی، آفرینندگی، انعطافپذیری، شفافیت، سازماندهی، خوداتکایی، کاوشگری و تعامل تقسیم شدهاند. سپس روشهای تدریس تقویت مهارتها و گرایشهای تفکر انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده که روشهای تدریس شبیهسازی، مشارکتی، بازی گروهی، کارگروهی، شش کلاه تفکر، ایفای نقش، مسئله محور، اکتشافی، پروژه محور، پژوهش محور، بارش فکری و نقشۀ مفهومی در اغلب پژوهشها بر رشد مهارتها و گرایشهای تفکر انتقادی سهم قابل توجهی داشتهاند.
تفکر انتقادی,مهارتها و گرایشها,روشهای تدریس,سنتز پژوهی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5834.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5834_982e6af817621909d2098bfc26013e8c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
بررسی تاثیر آموزش استفاده صحیح و مدیریت زمان والدین از گوشی همراه، رسانههای اجتماعی و فضای مجازی بر الگوی دلبستگی، مشکلات رفتاری کودکان و میزان اعتیاد به اینترنت در والدین
63
82
FA
گلناز
درویش زاده
کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، ایران
goldarvish@gmail.com
زهره
لطیفی
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، ایران
z_yalatif@yahoo.com
محمد
سلطانی زاده
0000-0001-5329-6544
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، ایران.
mohammad.soltani@hotmail.com
10.30465/fabak.2021.6231
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش استفاده صحیح و مدیریت زمان والدین از گوشی همراه، رسانههای اجتماعی و فضای مجازی بر الگوی دلبستگی، مشکلات رفتاری کودکان و میزان اعتیاد به اینترنت والدین صورت پذیرفت. این تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون بود. بدین منظور که از بین تمام مادران منطقه دو تهران که کودکان آنها در مهدکودکهای این منطقه حضور داشتند با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای، 30 خانواده بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (کیمبرلی یانگ)؛ سیاهه مشکلات رفتاری کودک CBCL (آخنباخ)؛ پرسشنامه الگوی دلبستگی Q-SET بود. برای تجزیه و تحلیل دادههای این تحقیق از روش تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات دلبستگی، مشکلات رفتاری کودکان و اعتیاد به اینترنت دو گروه آزمایش و گواه، در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد. آموزش بر استفاده صحیح و مدیریت زمان والدین از گوشی همراه، رسانههای اجتماعی و فضای مجازی موثر است و موجب بهبود دلبستگی، کاهش مشکلات رفتاری کودکان و کاهش اعتیاد به اینترنت در والدین میشود.
مدیریت زمان,رسانههای اجتماعی,فضای مجازی,الگوی دلبستگی,مشکلات رفتاری,اعتیاد به اینترنت
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6231.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6231_b70a4cb5a3e57904ef67275eee8f8dc3.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
مهارتهای تفکر فلسفی در شعر کودک و نوجوان غلامرضا بکتاش و ناصر کشاورز
83
113
FA
علی اکبر
سام خانیانی
0000-0003-4039-4369
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه بیرجند،بیرجند، ایران
asamkhaniani@birjand.ac.ir
اکبر
شایان سرشت
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه بیرجند،بیرجند، ایران
ashamiyan@birjand.ac.ir
طاهره
شیخی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
t.sheykhi@birjand.ac.ir
10.30465/fabak.2021.5832
پرورش تفکر فلسفی در کودکان و آموزش برنامههای فکری به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی روحی کودک می­انجامد یکی از برنامههای اساسی تعلیم به کودکان به حساب میآید. آموزش مهارت­های فلسفی در شعر برخی از شاعران کودک و نوجوان نیز مشاهده می­شود. این پژوهش با بررسی شعر کودک غلامرضا بکتاش و ناصر کشاورز بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که چه مهارتها و مؤلفههای تفکر فلسفی در شعر کودک این دو شاعر به کودکان آموزش داده شده است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و برمبنای اطلاعات کتابخانه انجام شدهاست ، نشان می­دهد مهارت­های تفکر فلسفی به صورت غیر مستقیم در شعر این شاعران به کودکان آموزش داده می­شود و کودکان با خواندن این اشعار میتوانند قدرت استدلال پیدا کرده و با کنجکاوی و مهارت کشف بیش­تری امور معمولی زندگی را دنبال کنند؛ در نتیجه اعتماد به­­نفس خویش را تقویت نمایند. والدین و مربیان با خواندن این نمونه اشعار برای کودکان می­توانند کمک شایانی به آن­ها کرده تا از این طریق برخی از مسائل زندگی را تجزیه و تحلیل نمایند. و در برقراری ارتباط با دیگران و تصمیمگیری مهارت بیشتری از خود نشان دهند.
شعر کودک و نوجوان,تفکر,مهارتهای فکری,آموزش فلسفه
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5832.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5832_c16f83942901e0025a923e7097c49aa9.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در دوره اول متوسطه ایران
115
157
FA
الهام
صابری
دانشجوی دکتری رشته مطالعات برنامهریزی درسی دانشگاه خوارزمی، تهران.ایران
elham_sabery@yahoo.com
عفت
عباسی
استادیار گروه آموزشی مطالعات برنامهریزی درسی دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
effatabbasi@gmail.com
یحیی
قائدی
0000-0002-0220-1282
دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
yahyaghaedy@yahoo.com
مجید
علی عسگری
0000-0001-8760-9756
دانشیار گروه آموزشی مطالعات برنامهریزی درسی دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
aliasgari2002@gmail.com
10.30465/fabak.2021.6411
هدف اصلی این پژوهش، تبیین الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در دوره اول متوسطه ایران است. رویکرد پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی میباشد. در ابتدا پس از بررسی مبانی نظری موجود در زمینه فبک و نمونهگیری هدفمند معیاری، نظرات 19 نفر از متخصصان برنامه درسی و فبک از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمعآوری و سپس با روش تحلیل تم، ساختارهای تماتیک منتج شد. در مرحله کمّی، از روش دلفی استفاده شد. برای تعیین میزان اتفاق نظر بین خبرگان، از ضریب هماهنگی کندال و برای ارزیابی روایی محتوایی پرسشنامه، از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) و برای بررسی پایایی، از آلفای کرونباخ استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق تعداد 135 مولفه برنامه درسی فبک برای دوره اول متوسطه ایران شناسایی و مدل مفهومی در قالب عناصر دهگانه اکر طراحی شد که در قالب 10 بعد، منطق یا چرائی (26 شاخص)، اهداف (39 شاخص)، ویژگیهای محتوا (8 شاخص)، فرمهای محتوا (7 شاخص)، روشهای یاددهی-یادگیری (13 شاخص)، ویژگیهای تسهیلگر (12 شاخص)، ویژگیهای محیط آموزش (4 شاخص)، ارزشیابی (19 شاخص)، گروهبندی (3 شاخص) و زمان (4 شاخص)، اولویت بندی شدند.
برنامه درسی,الگوی برنامه درسی,فلسفه برای کودکان (فبک),دوره اول متوسطه ایران
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6411.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6411_e9e254aa464c94f3146d4d8eff402b66.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
شناسایی و تبیین نقش مربی و کودک در فرایند بازی هدایت شده: یک تحلیل محتوای کیفی
159
182
FA
صابر
عبدالملکی
0000-0002-1352-5151
دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی، دانشگاه علامه طباطبائی،تهران،ایران.
s.abdolmalaki@gmail.com
نوشین
نوری
استادیار رشته برنامه درسی ،دانشکده آموزش، دانشگاه تگزاس امریکا شعبه ریوگرندولی
noushin.nouri@utrgv.edu
فائزه
اسدی
دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر،تهران،ایران
f.asadi32@yahoo.com
10.30465/fabak.2021.5917
اجرای مؤثر بازی هدایت شده نیازمند معلمانی است که با درک درست از نقش خود و کودکان بدانند که چگونه بازی را آغاز و در طول بازی تعامل کنند تا ضمن توجه و پشتیبانی از اهداف یادگیری، فرایند کسب تجربه لذتبخش بازی را برای کودکان هم فراهم کنند. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین نقش مربی و کودک در فرایند یاددهی - یادگیری بازی هدایت شده بود. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرائی بود که در آن پژوهشهای بازی هدایت شده در حوزه آموزش کودکان با روش نمونهگیری هدفمند از سالهای 2000 الی2020 شناسایی و مورد تحلیل محتوا قرار گرفتند که تا رسیدن به اشباع نظری 17 منبع علمی (15 مقاله و 2 پایاننامه) مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش منجر به شناسایی 6 مضمون سازماندهنده اصلی و 5 مضمون سازماندهنده فرعی شد که در دو مضمون فراگیر نقش مربی (آغازگر هدفمند، مشارکتکننده در بازی، حمایتی) و نقش کودک (انگیزه درونی، نقش فعال در بازی، مشارکت پویا) قرار گرفتند. مضامین شناسایی شده از نظر متخصصان از اعتبار مناسب برخوردار بودند.
دوره اوان کودکی,بازی هدایت شده,یاددهی- یادگیری,مربی,کودک
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5917.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5917_11fd71f8382395b7b616dabe8f9195c0.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
نقش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در پیشبینی تنیدگی تحصیلی دانشآموزان تیزهوش
183
210
FA
ساناز
عینی
0000-0001-9650-9167
دکترای روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی ، اردبیل،ایران
sanaz.einy@yahoo.com
متینه
عبادی
کارشناس ارشد روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل،ایران
matinebadi98@gmail.com
صغری
سعادتمند
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، گروه مشاوره، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل،ایران
soghra.saadatmand@gmail.com
نغمه
ترابی
کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل،ایران
naghmetorabi1366@gmail.com
10.30465/fabak.2021.6214
از آنجایی که میزان بالای تنیدگی تبعات منفی زیادی بر آینده تحصیلی دانش­آموزان دارد، لذا پژوهش حاضر با هدف پیش­بینی تنیدگی تحصیلی براساس تفکر خلاق، هوش­هیجانی و ذهن­آگاهی در بین دانش­آموزان تیزهوش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش­آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوش شهرستان اردبیل در سال تحصیلی1399-1398 تشکیل داد که 170 نفر (100 پسر و 70 دختر) به­ روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از ابزارهای، تنیدگی تحصیلی زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد (2009)، تفکر خلاق از پرسشنامه تفکر خلاق ولچ و مکداول (2002)، هوش هیجانی شوت (1998) و ذهن­آگاهی کنتاکی (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. نتایج حاکی از همبستگی منفی و معنادار بین متغیرهای تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن­آگاهی با تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بود. همچنین نتایج نشان داد که تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در مجموع 64 درصد از واریانس تنیدگی تحصیلی را در دانش آموزان تیزهوش را پیش بینی می­کند (05/0>p). بنابراین می­توان نتیجه گرفت که با افزایش تفکر خلاق، ذهن­آگاهی و هوش هیجانی در دانش­آموزان تیزهوش می­توان از شدت تنیدگی تحصیلی در آن­ها کاست.
تنیدگی تحصیلی,تفکر خلاق,ذهنآگاهی,هوشهیجانی,تیزهوش
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6214.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6214_beb6df244058b00aac8a5d4536974d42.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش فلسفه به کودکان و همدلی بر شایستگی اجتماعی دانشآموزان
211
229
FA
فاطمه السادات
فاطمی
کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامهطباطبایی، تهران، ایران.
fa.fatemi@atu.ac.ir
راحله
صادقی
دانشجوی دکتری مشاوره، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
sadeghi.rahele66@gmail.com
حمیده
شاهبان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
hamide.shahban@yahoo.com
10.30465/fabak.2021.5971
هدف از این مطالعه، اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش فلسفه به کودکان و همدلی بر شایستگی اجتماعی دانشآموزان ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی شهر تهران که در سال 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از افرادی که نمره پایینتری در شایستگی اجتماعی کسب نمودند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در مرحله بعد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقهای در معرض آموزش ترکیبی فلسفه برای کودک و همدلی قرار گرفت، در پایان جلسات، دانشآموزان هر دو گروه در دو مرحله، یک مرحله بلافاصله پس از پایان آموزش و یک مرحله بعد از گذشت دو ماه از آموزش مجدداً پرسشنامه شایستگی اجتماعی فلنز و همکاران (1990) تکمیل نمودند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که اجرای این برنامه میتواند بر ارتقا شایستگی اجتماعی دانش آموزان تأثیر معناداری بگذارد (01/0P> ) و موجب افزایش شایستگی اجتماعی دانش آموزان گردد.
آموزش فلسفه به کودکان,آموزش همدلی,شایستگی اجتماعی,دانشآموزان ابتدایی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5971.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5971_a57a033e0459596a450bfb91a90826db.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
اثر بخشی آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان
231
255
FA
الناز
مردآزادبهی
کارشناسی ارشد تحقیقات آموزشی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان،تبریز،ایران.
elnazmoallem1372@gmail.com
بهبود
یاریقلی
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریـز، ایـران
behboud.yarigholi@yahoo.com
موسی
پیری
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکدة علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریـز، ایـران.
piri_moosa@yahoo.com
10.30465/fabak.2021.5961
هدف پژوهش، اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی براضطراب تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. شرکت کنندگان شامل 40 نفر از دانش آموزان پایه­ی ششم ابتدایی شهر مراغه در سال تحصیلی 1399-1398 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در هر یک از گروه­های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب تحصیلی ((Philips, 1978 دارای چهار مولفه ترس از ابراز وجود، فقدان اعتماد به نفس، واکنش­های فیزیولوژیک و اضطراب امتحان میشود. در گروه آزمایشی از آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی و گروه کنترل از روش تدریس سنتی استفاده گردید. برای تحلیل داده­ها از کواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی بر کاهش اضطراب تحصیلی (001/0 P= ,126/31F=) تاثیر معنیداری دارد. همچنین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهی در کاهش اضطراب امتحان (884/47F=)، واکنشهای فیزیولوژیک (876/38F=) ، ترس از ابراز وجود (480/37F=) و فقدان اعتماد به نفس (575/37F=) با 001/0 P= معنیدار بود. بنابراین، بکارگیری روش آموزش به فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی بر کاهش اضطراب تحصیلی دانشآموزان تأثیر بسزایی دارد.
آموزش فلسفه برای کودکان,اجتماع پژوهشی,اضطراب تحصیلی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5961.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5961_476ed1efafb6878801bc842c10e7e25e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
مقایسه اثربخشی بازی درمانی گروهی کودک محور و بازی درمانی گروهی والدین بر اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی و احساس تنهایی کودکان پیش دبستانی
257
276
FA
فرهاد
محمدی مصیری
استادیار، گروه روان شناسی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران.
www.neuropsy.fa@gmail.com
اعظم السادات
خدادادی
https://orcid.org/00
کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد کاشان، کاشان،ایران.
rrr_marani@yahoo.com
شیما
تمنایی فر
دکترای تخصصی روانشناسی بالینی، بیمارستان روانپزشکی روزبه، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
www.sh-tamannaefar@farabi.tums.ac.ir
10.30465/fabak.2021.6103
هدف پژوهش مقایسه اثربخشی بازی درمانی گروهی کودک محور و بازی درمانی گروهی والدین بر پیشرفت سازش نایافتگی اجتماعی و احساس تنهایی کودکان پیش دبستانی بود. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل میباشد. برای نمونه با روش در دسترس 30 نفر والد15نفر در گروه آزمایش 15 نفر در گروه کنترل و 30 کودک پیش دبستانی 15نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش تحت اجرای 8 جلسه بازی درمانی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های احساس تنهایی کودک آشر و ویلر و سازگاری اجتماعی سینها و سینگ بود. نتایج نشان داد تأثیر بازی درمانی بر کودکان و والدین به ترتیب در پیشرفت سازش نایافتگی اجتماعی(05/0p )و احساس تنهایی کودکان (05/0P>)از نظر آماری تفاوت قابل ملاحظه ای نداشتند.بنابراین بازی درمانی گروهی کودک محور و بازی درمانی گروهی والدین بر پیشرفت سازش نایافتگی اجتماعی و احساس تنهایی کودکان پیش دبستانی اثربخش بوده اما بین این دو گروه تفاوت معناداری نیست.
بازی درمانی,سازش نایافتگی,احساس تنهایی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6103.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6103_ddc6540344e21cd81d8e477243321011.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
بررسی چالش های فراروی توسعه هنرهای نمایشی در مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
277
302
FA
حسین
موذن
دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ، تهران، ایران
moazzen51@gmail.com
اسماعیل
کاوسی
دکتری مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی و استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ، تهران، ایران
ekavousy@yahoo.com
محسن
عامری شهرابی
دکتری مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ، تهران، ایران
mohsen.amerishah@gmail.com
10.30465/fabak.2021.6229
هدف پژوهش، شناسایی چالش های فرآروی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در توسعه هنرهای نمایشی است. در مسیر رسیدن به این هدف، سیاست های توسعه ای کانون، در این حوزه نیز بعنوان سوال اصلی پژوهش، بررسی شده است.تحقیق از لحاظ روش و ماهیت ترکیبی، برخاسته از نظریه داده بنیاد (کیفی) و توصیفی – پیمایشی(کمی) است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان در زمینه هنرهای نمایشی در کانون است.جامعه آماری در بخش کمی را مدیران، کارشناسان و مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تشکیل میدهد. روش نمونه گیری نظری و حجم نمونه نظری تراکمی است. ابزار اندازه گیری کیفی مصاحبه و ابزار اندازه گیری کمی پرسشنامه بسته می باشد. پرسشنامه حاوی 72 سوال بسته بود واز مقیاس طیف 5 تایی لیکرت در پرسشنامه استفاده شد .پرسشنامه بین 30 نفر از مدیران، کارشناسان مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کانون توزیع شد. تحلیل نتایج بااستفاده از نرم افزار SPSS 20، حکایت از آن دارد که چالش های توسعه ای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در مراکز فرهنگی وهنری ، بیشتر متاثر از مقولات آموزشی، مالی، مدیریتی،قوانین و سیاستگذاری است. بر اساس پژوهش انجام شده، و دیدگاه مدیران، کارشناسان، مربیان و خبرگان کانون، در پایان پیشنهاداتی در جهت بهبود شرایط لحاظ گردید.
هنرهای نمایشی,توسعه فرهنگی,توسعه هنرهای نمایشی,کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6229.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6229_ea59456ed6fba690e36e55a0435aff19.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
2
2021
02
19
شناسایی و تدوین الگوی برنامة درسی آموزش فلسفه به کودکان (پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی)
303
326
FA
مرتضی
عابدینی نظری
دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، ساری، ایران
m.abedini1964@gmail.com
سیده عصمت
رسولی
استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، ساری، ایران
esmatrasoli@yahoo.com
سعید
صفاریان همدانی
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، ساری، ایران
snhrm3000@gmail.com
10.30465/fabak.2021.6089
هدف تحقیق حاضر شناسایی و تدوین الگوی برنامة درسی آموزش فلسفه به کودکان بود. این پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود که جامعۀ آماری پژوهش در بخش کیفی کلیه خبرگان دانشگاهی و صاحب­نظران آموزش و پرورش بودند که با استفاده از روش نمونه­گیری هدفمند 21 نفر به­عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزشوپرورش شهر تهران بودند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه­گیری خوشه­ای تصادفی 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبه­ی نیمه­ساختار یافته و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روش تحلیل داده­ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریهپردازی داده بنیاد بود و در بخش کمی، ­همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی بود که با استفاده از نرمافزارهای SPSS-v21، Smart Pls-v3 و Lisrel-v8 تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان شامل سه بعد کلی عوامل تشکیل دهنده(ذهنیت فلسفی، گفت­و گوی فلسفی و تعلیم تربیت فلسفی)، عوامل تاثیرگذار(برنامه درسی، معلم و مدیریت) و عوامل تاثیرپذیر(تفکر انتقادی، خردمندی و خودکارآمدی) است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.
الگوی برنامة درسی,آموزش فلسفه,دانش آموزان,پژوهش ترکیبی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6089.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_6089_5dffc46c57eb6f2a19e32c1d1c19b342.pdf