پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
تبیین الگوی آموزش سواد رسانهای برای دانشآموزان دورهی دوم ابتدایی بر اساس اصول فبک
1
26
FA
سعید
انصاری
دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
ansarisaeid13@gmail.com
فرهاد
سراجی
. دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا، ، همدان، ایران.
fseraji@basu.ac.ir
محمدرضا
یوسف زاده
دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا، ، همدان، ایران
fuman47@gmail.com
10.30465/fabak.2020.5548
هدف اصلی این پژوهش، تبیین الگوی آموزش سواد رسانهای برای دانشآموزان دورهی دوم ابتدایی بر اساس اصول فبک است. رویکرد پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) و با استفاده از روشهای تحلیل مفهومی، استنتاجی پیشرونده و توصیفی-پیمایشی انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ارتباط قابلملاحظهای بین مؤلفههای فبک و شاخصهای سطوح سواد رسانهای (مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی) وجود دارد. از سوی دیگر اصول فبک شامل عقلانیت چون عامل سازمان دهنده، تعلیم و تربیت چون فرایند پژوهش، کلاس درس چون اجتماع پژوهشی و تفکر خودآگاهانه است که متناظر با آنها ارتقای خود رهبری از طریق پرورش تفکر مراقبتی، انتقادی و خلاقانه، محتوای چالشانگیز با قابلیت پژوهشی، روش اجتماع پژوهشی مبتنی بر گفتوگو و شیوهی خودارزیابی بهعنوان عناصر ضروری الگوی سواد رسانهای بر اساس فبک در دورهی دوم ابتدایی استنتاج میگردد.
سواد رسانهای,فلسفه برای کودکان (فبک),دورهی دوم ابتدایی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5548.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5548_60ece0b0959cf3131d5d34cc0a2e5277.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی (تفکر انتقادی) بر تسلط بر خود و نگرش به مصرف مواد مخدر در دانشآموزان دوره متوسطه
27
46
FA
رامین
حبیبی کلیبر
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
habibikaleybar@gmail.com
جعفر
بهادری خسروشاهی
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
jafar.b2010@yahoo.com
10.30465/fabak.2020.5547
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی (تفکر انتقادی) بر تسط بر خود و نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش­آموزان دوره متوسطه بود. طرح پژوهش نیمه­آزمایشی از نوع طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری دانشآموزان دختر دوره متوسطه ناحیه 4 شهرستان تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آن­ها تعداد 30 نفر به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به این ترتیب که آزمودنی­های گروه آزمایش، تحت آموزش مهارت­های زندگی (تفکر انتقادی)، به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و در مقابل گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع­آوری داده­ها از مقیاس پذیرش اعتیاد وید و تسلط بر خود تانجی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها توسط آزمون آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت­های زندگی (تفکر انتقادی) بر تسلط بر خود و نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش­آموزان تأثیر دارد. در واقع آموزش مهارت­های زندگی باعث افزایش تسلط بر خود و کاهش نگرش مثبت به مصرف مواد مخدر در دانش­آموزان می­شود. بنابراین فراگیری آموزش مهارت­های زندگی نقش مهمی در تسط بر خود و نگرش به مصرف مواد دانش­آموزان دارد.
تسط بر خود,نگرش به مصرف مواد مخدر,مهارتهای زندگی,تفکر انتقادی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5547.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5547_cbb9af0fbe979cbb5c740c4ae097b011.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
چگونگی درک بُعد سوم در کودکان 7 تا 11 سال و پرورش آن
47
69
FA
معصومه
رسولی
0000000249708208
کارشناس ارشد طراحی صنعتی، گروه طراحی صنعتی، دانشکده کاربردی، دانشگاه هنر.تهران، ایران.
masi.rasouli@gmail.com
نیلوفر
شادمهری
0000-0002-6935-7791
استادیار گروه طراحی صنعتی، دانشکده کاربردی، دانشگاه هنر. تهران، ایران
shadmehri.id@gmail.com
10.30465/fabak.2020.5699
درک از بُعد سوم، مهارت مورد نیاز حرفههایی در زمینه علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و هنر است. هوش فضایی که مبین تجسم سه بُعدی اشیا است، مهارتیست که میتوان در کودکی آن را افزایش داد. پژوهش کاربردی حاضر با هدف بررسی نحوه درک کودکان 7 تا 11 سال نسبت به بُعد سوم احجام و چگونگی آگاهسازی آنان نسبت به ویژگیهای یک حجم انجام گرفت.نمونه آماری شامل 600 کودک 7 تا 11 ساله، به صورت تصادفی انتخاب شده و از ابزار پیمایشی پرسشنامه متناسب با فهم کودکان در آن بهره برده شد. دادههای جمعآوری شده با نرمافزار spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج حاصله (05/0p <) کودکان به سوالات احجامی که پیش از این در قالب وسایل روزمره و اسباببازی با آنها مواجهه شده بودند پاسخ درست دادند. درک شخصیتپردازی صورت گرفته در محصول از درک حجم محصول و نحوه شکلگیری آن برایشان آسانتر بود و در مواجهه با یک حجم آنرا با اشکال دو بُعدی توصیف میکردند. الزام لمس احجام، عدم استفاده از احجام ناآشنا برای ایجاددرک از بعد سوم و طراحی فضای آموزشی به نحوی که کودک بتواند درون احجام قرار بگیرد از ضروریات طراحی ابزارها یا محیطهای پرورش درک از بعد سوم در کودکان است.
آموزش,بعد سوم,درک از حجم,هوش تجسمی- فضایی,خلاقیت
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5699.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5699_3856c2c88b56bee6002ff6d170a145eb.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
بازنماییِ فرایندهای شناختی در قصۀ «خالهسوسکه»: بر پایۀ تحلیل گفتمان
71
94
FA
امیر حسین
زنجانبر
0000000235179798
کارشناسی ارشد، ادبیات کودک و نوجوان، دانشگاه پیامنور، ایران
rahimi.zanjanbar@ut.ac.ir
حسین
زارع
استاد، گروه روانشناسی، دانشگاه پیامنور، ایران
h_zare@pnu.ac.ir
10.30465/fabak.2020.5830
«تحلیل­گفتمان» شیوه­ای برای بررسی شکل­گیری معنا در واحدهای زبانیِ بزرگتر از «جمـله» است که علاوه­بر زبان، سازه­های فرازبانی را نیز ملحوظ می­دارد. خلاف تحلیل­گفتمان­های زبان­محور، شیوۀ تحلیل این پژوهش بر روان­شناسی شناختی، به­عنوان وجه فرازبانیِ گفتمان، تمرکز دارد. در قصۀ «خاله­سوسکه» درونمایۀ «ازدواج» هر یک از شخصیت­ها را دچار چالش­های شناختاریِ قضاوت، تصمیم­گیری، و حل­مسئله می­کند، از همین رو رویکردی بر پایۀ روان­شناسی شناختی برای تحلیل قصۀ مذکور اختیار شده است. پژوهش حاضر بر آن است که در موقعیت­های اجتماعیِ داخل قصه، رابطۀ پنهانِ گفته­ها و کنش­های شخصیت­ها را با فرایندهای شناختی­شان (نه با فرایندهای شناختیِ خواننده) آشکار سازد. در همین راستا، با روش تحلیلی­توصیفی به این پرسش پاسخ می­دهد که: گفتمان­های دوجانبه­ای که بین شخصیت­های مختلف قصه شکل می­گیرد چگونه توسط فرایندهای شناختیِ آن شخصیت­ها هدایت می­شوند؟ کودک به­خاطر همذات­پنداری با قصه، چگونگی به­کارگیری شناختارهای مورد استفادۀ شخصیت­ها را ناآگاهانه در شبکۀ شناختیِ خود نهادینه می­کند، ازهمین­رو، بازنمایی فرایندهای شناختیِ شخصیت­های قصه با بازنمایی فرایندهای شناختیِ خوانندۀ قصه همبسته است. در همین راستا، پژوهش حاضر نشان می­دهد: بازنماییِ تکالیفی که مانند قصۀ خاله­سوسکه با نتایج تفسیری همراه­اند، ژرف­پردازی و گسترش فرآیندهای شناختی کودک را تقویت می­کنند.
ادبیات عامه,تحلیل گفتمان,قصه,ادبیات کودک,رشدِ شناختی,فلسفه برای کودکان
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5830.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5830_58107c4407adc5d350b09618f47e7e87.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
بررسی اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر تفکرانتقادی دانش آموزان پایه ششم
95
116
FA
نیره
شاه محمدی
استادیار سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، وزارت آموزش و پرورش،تهران، ایران
nsh_teh@yahoo.com
10.30465/fabak.2020.5831
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر تفکرانتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرری است. این پژوهش از نوع کاربردی و تجربی و به روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیشآزمون – پسآزمون همراه با گروه کنترل صورت گرفت. از میان جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرری، 60 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شد. آنها در دو گروه 30 نفری کنترل و آزمایش بهصورت تصادفی گمارده شدند. آموزش برای گروه آزمایش طی 10 جلسه یکساعته انجام شد اما گروه کنترل بدون دریافت آموزش به فعالیت معمول خود ادامه دادند. آموزش با استفاده از برنامه آموزش فلسفه برای کودکان لیپمن صورت گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکرانتقادی ریکتس بود که پایایی آن پس از اجرای اولیه بر 30 دانشآموز با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل گردید. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکرانتقادی و مؤلفههای آن (خلاقیت، تعهد، بالندگی) تأثیر معناداری داشته است و موجب افزایش آن در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرری شده است.
" فلسفه برای کودکان","تفکرانتقادی","خلاقیت","تعهد","بالندگی"
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5831.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5831_0caa6060dc167cc331d0d9465ede5dc6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
تجزیه و تحلیل فرم و رنگ آرمهای مربوط به کودکان با تاکید بر نشانههای ارجاعی و شکلگردانی
117
148
FA
حسین
عابددوست
0000-0001-6413-9130
استادیار گروه گرافیک، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
habeddost@guilan.ac.ir
10.30465/fabak.2020.5524
تحلیل حاضر به بررسی نشانه­های تصویری و نوشتاری در آرم­های مربوط به کودکان در فرایند ارتباطی آرم با مخاطب به لحاظ بصری می­پردازد. پرسش اصلی تحقیق چگونگی ویژگی­های فرم و رنگ در آرم­های مربوط به کودکان و چیستی کارکرد نشانه­های ارجاعی و شکل­گردانی شده در فرآیند طراحی و ارتباطی آرم است. چگونگی مواجه کودک با آرم­های مذکور از موارد مورد توجه پژوهش حاضر است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از روش کتابخانه­ای از طریق فیش­برداری و تصویرخوانی و مشاهدات میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با کودکان است. تجزیه تحلیل یافته­ها کیفی است. بر اساس نتایج تحقیق، نشانه­های به کار رفته در آرم­های مربوط به کودکان، بیشتر وجه شمایلی دارند و نشانه­هایی شکل­گردانی شده هستند. این نشانه­ها در عین حال که ذهن مخاطب را به جهان بیرونی ارجاع می­دهند، فرم­های خلاقانه و جدیدی را به مخاطب معرفی می­کنند و نسبت به نشانه­های صددرصد ارجاعی در ذهن مخاطب ماندگارترند. تعامل نشانه­های شکل­گردان و ارجاعی وجه کلی آرم­ها را می­سازد. رنگ­های شاد و تضاد رنگ­ها، جذابیت بصری آرم را می­افزاید. ایجاز و چکیده­نگاری مشخصه ویژه این آرم­هاست که مورد توجه کودکان است.
فرم و رنگ,آرمهای مربوط به کودکان,نشانههای ارجاعی,نشانههای شکلگردانی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5524.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5524_fda00f09a23e8c784c22d03e93715b8b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
تحلیل شگردهای وانمودگی و بیمرزی در تفکر کودکان با نگاهی به داستانهای کودکانة احمدرضا احمدی
149
169
FA
فاطمه
کاسی
استادیار زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه پیام نور، ایران
fateme.casi@gmail.com
صدیقه
علیپور
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان ، ایران
salipoor@mail.uk.ac.ir
10.30465/fabak.2020.5833
واژة پسامدرن در رشتههای گوناگون علوم انسانی چون جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه وارد شد. یکی از نظریهپردازان پسامدرن ژان بودریار است که نظریة وانموده به جای واقعیت و بیمرزی را مطرح کرد که از طریق تخیل فلسفی قابل دریافت است. کودکان داستانهای کودکانۀ احمدرضا احمدی با تجربة انسان معاصر برای زیستن در جهانی که قطعیتها را مورد تردید قرار میدهد و او را وارد حیطة بیمرزی میسازد، آشنا می شوند. آنان با خوانش آثار کودکانة احمدی همواره در دنیای خیال و واقعیت، کودکی و بلوغ، مرزها و بیمرزیها نوسانی تعلیق گونه را تجربه می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی شگردهای وانمودگی و بیمرزی در آثار احمدی بر مبنای دیدگاه بودریار، از دیدگاه تفکر کودکان و به روش توصیفی تحلیلی است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که نویسنده میخواهد با وانمودههایی مانند وارد کردن اتفاقات دنیای خواب به دنیای واقعی، استفاده از نوشتار جادویی و شگردهای سورئالیستی و... تفکر کودکان را به سمت فلسفیدن دربارۀ زندگی در دوران آشفتگی ها و سرگردانی های حاصل از بحران مدرنیته هدایت کند تا بدین طریق ذهن آنها را برای دست یافتن به دنیایی که امید را القا می کند و تلخی زیستن را کاهش می دهد، مهیا سازد.
داستان های کودکانه,تفکر کودک,بودریار,وانموده,بیمرزی,آثار کودکانه احمدرضا احمدی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5833.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5833_42ce51740fb7f214661468f35b93e5bc.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
مبانی معرفتی عناصر فرهنگ عامّه در اشعار کودک و نوجوان
171
195
FA
مریم
کمالی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
m_kamali28@yahoo.com
حسین
نوین
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل، ایران
drnovinh92@gmail.com
عسگر
صلاحی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل، ایران.
a_salahi@uma.ac.ir
10.30465/fabak.2020.5586
شعر کودک و نوجوان از جمله شعرهای مفهومی است که جهت آموزش و آگاهی مخاطبان در آن مضامین متنوع گنجانده شده است. از جملۀ این مضامین، عناصر فرهنگ عامّه است. در این مقاله سعی بر آن است تا به روش توصیفی­ـ تحلیلی، عناصر فرهنگ عامه، که شاعران حوزۀ کودک و نوجوان آن را به عنوان ابزاری برای اهداف تربیتی و اخلاقی و روشنگری آحاد جامعه به کار برده­اند، مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. به همین منظور اشعار سه دهۀ اخیر بررسی و عناصر مطرح فرهنگی در این اشعار استخراج شده و اهداف مربوطه مورد تحلیل قرار گرفت. داده­های پژوهش نشان می­دهد که شاعران حوزۀ کودک و نوجوان با کاربرد عناصر فرهنگ مردم علاوه بر ارائۀ تصویری از فرهنگ جامعۀ خود و آموزش مسائل فرهنگی، موجبات حفظ و صیانت فرهنگ و هویت ملی خویش را فراهم آورده­اند. آن­ها نقش هر دو عنصر فرهنگ عامّه (مادی و غیر مادی) را در شناخت و تداوم فرهنگ جامعه ضروری دانسته و با مؤلفه­های فرهنگی، بسیاری از مبانی تربیتی، اخلاقی، روانشناسی و ... را خاطر نشان شده­اند. در واقع کاربرد عناصر فرهنگی توسط شاعران این حوزه رویکرد معرفتی و تربیتی دارد.
آموزش,تربیت,معرفت,اشعار کودک و نوجوان,عناصر فرهنگ عامه
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5586.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5586_eb13525c0d6e021b0c15bfa82299d973.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
بررسی نقش تصاویر هنری در مواجهة منطقی مخاطب نوجوان با مفهوم مرگ براساس الگوی ساختارهای نظام تخیل از منظر ژیلبر دوران (نمونة موردی رمان آنسوی دریای مردگان)
197
227
FA
ایوب
مرادی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
ayoob.moradi@gmail.com
سارا
چالاک
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
sara.chalak60@gmail.com
10.30465/fabak.2020.5829
ژیلبر دوران فیلسوف و متفکر فرانسوی، ریشة بسیاری از خیالپردازیهای بشر را کهنالگوهایی میداند که خاستگاه اصلی آنها ترس از گذر زمان و تلاش برای کنترل آن است. برهمیناساس نمادهای خیالی را به دو منظومة اصلی روزانه و شبانه تقسیم میکند. منظومة روزانه بازنماییکنندة ترس از مرگ و منظومة شبانه تعدیلکنندة این هراس است. این رویکرد نقش شایانی در تشخیص انگیزههای پنهانی داشت که بهشکل ناخودآگاه خود را بر ذهن هنرمند تحمیل میکنند. رمان «آنسوی دریای مردگان» از معصومه میرابوطالبی اثری است که دغدغة اصلی خود را مسئلة مرگ و نحوة ارائة آن برای مخاطب نوجوان قرار داده است. نویسنده در این اثر با بهرهگیری از تصاویری خیالی تلاش کرده است تا مخاطب خود را با جلوهای متناسب از مرگ مواجه سازد. مقالة حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است در پی بررسی شیوة اثرگذاری تصاویر رمان یادشده در تعدیل ترس مخاطب نوجوان از مرگ است. نتایج نشانگر آن است که نویسنده بیشترین استفاده را از منظومة روزانة تخیلات داشته است و در این میان ریختهای حیوانی، تاریکی و سقوطی بهترتیب بیشترین انعکاس را دارند. تقابلهای موجود در این تصاویر بازنماییکنندة مرگ و زندگی و هراس از مرگ و مواجهة مطلوب با این هراس است.
تخیل,منظومة روزانة تخیلات,منظومة شبانة تخیلات,ژیلبر دوران,رمان نوجوان,آنسوی دریای مردگان
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5829.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5829_0f48842761d049ee806c57b001ad8b88.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
شناسایی ابعاد و مولفههای توسعه تفکر پژوهشی دانشآموزان در دورههای تحصیلی
229
247
FA
اسمعیل
نبیئی
دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران،
e_nabiee@yahoo.com
اسماعیل
کاظم پور
0000-0001-5546-2921
دانشیار گروه علوم تربیتی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران
kazempour.edu@gmail.com
زهره
شکیبایی
استادیار گروه علوم تربیتی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران،
shakibaei.z@gmail.com
10.30465/fabak.2020.5523
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه­های توسعه تفکر پژوهشی دانش­آموزان در دوره­های تحصیلی و با رویکرد کیفی و استفاده از راهبرد پدیدارشناسی انجام شد. بر اساس نمونه­گیری هدفمند و تا حصول اشباع نظری، 13 نفر از متخصصان حوزه­ی تعلیم و تربیت به مشارکت دعوت شدند. داده­ها به کمک مصاحبه­ی نیمه­ساختار­یافته گردآوری و با روش تحلیل­محتوا تجزیه و تحلیل شدند. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده­ها از دو روش بازبینی مشارکت­کنندگان و مرور خبرگان غیرشرکت­کننده در پژوهش استفاده شد. ابعاد و مولفه­های شناسایی شده در قالب 36 کد باز و 5 کد محوری: نگرش معلم، فضای آموزشی مناسب، تشریک مساعی، قابلیت­های محیطی و خودراهبری دانش­آموزان تبیین شدند. مطالعات ما نشان داد که توسعه تفکر پژوهشی دانش­آموزان در دوره­های تحصیلی، نیاز به داشتن معلمانی فکور و پژوهشگر، امکانات آموزشی مناسب، گسترش فرهنگ تفکر، پژوهش و همکاری، برقراری ارتباطات موثر با امکانات محیطی خارج از محیط مدارس و دانش­آموزانی فعال و با انگیزه دارد.
پدیدار شناسی,توسعه تفکر پژوهشی,دوره های تحصیلی
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5523.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5523_6b0e64e40eaa3ab8d3dd1744606600a1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
بررسی اهمیت پرورش تفکرانتقادی درکودکان با تکیه برداستانهای مثنوی مولوی(رهیافتی آموزشی براساس نظریۀ لیپمن)
249
281
FA
سیده اسماء
نجات
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد، واحد تهران شمال،تهران، ایران
asma.nejat2017@gmail.com
ثریا
رازقی
ستادیارگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد، واحد تهران شمال، تهران، ایران
s.razeghy@yahoo.com
هنگامه
آشوری
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد، واحد تهران شمال، تهران، ایران.
h-ashouri@iau-tnb.ac.ir
10.30465/fabak.2020.5674
هدف از این پژوهش، دستیابی به تفکر انتقادی در داستانهای مثنوی بهمنظور تبیین تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت کودک است. پژوهش پیشِ روابتدا جایگاه اهمیت پرورش تفکر انتقادی در کودکان را بررسی کرده، سپس به تحلیل داستانهای موجود در مثنوی ازجهت مهارتهای تفکر انتقادی براساس دیدگاه لیپمن پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا داستانهای مثنوی به لحاظ موضوع و ساختار به نیازهای کودکان در جهت پرورش فلسفی آنها پاسخ میدهد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که بیش از 211 داستان ِمثنوی علاوهبراینکه در زمینة عاطفی نیرومندند، چالشهای بالقوهای را نیز برای پردازش شناختی در کودک فراهم میکنند. ویژگی ساخـتاری داستانها به شیـوۀ غیرمستقیم و تنوع موضوعات، میتواند تفکر کودکان را تحت تأثیر قراردهد و منجر به شکلگیری مهارتهایی درتفکر انتقادی؛ مانندپرسش، استنباط و...در کودکان شود وآنها به کمک این مهارتها قادر خواهند بود مسائل پیرامون خویش را بهروشنی درک و ارزیابی کنند
تفکر انتقادی,کودک,داستان,مثنوی مولوی,متیو لیپمن
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5674.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5674_3f2b6041709e388d648ff074c957b03c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
تفکر وکودک
2383-0700
2383-0719
11
1
2020
08
22
مداخلات به هنگام آموزش اجتماعی-هیجانی در کودکان دبستانی: مطالعه مروری نظامند
283
308
FA
شهروز
نعمتی
0000-0001-6898-9749
دانشیار روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز،تبریز، ایران
sh.nemati@tabrizu.ac.ir
محمّد
باردل
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی ، دانشگاه تبریز.تبریز،ایران
bardel_m@tabrizu.ac.ir
10.30465/fabak.2020.5700
هدف مطالعه حاضر بررسی مروری نظامند مداخلات به هنگام آموزش مهارتهای اجتماعی هیجانی در کودکان دبستانی بود. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه­های تخصصی در ارتباط با آموزش مهارتهای هیجانی-اجتماعی در کودکان دبستانی در پایگاه­های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهانبین شامل ) Pupmed, Springer, ProQuest, Scopus, Elsevier, Science direct, Google Scholar, Magiran)سالهای 2019-2007 و سالهای 1395-1390یافته­ها و داده های موردنظر برای دستیابی به هدف پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش پریسما مورد تحلیل قرار گرفت. از 18 پژوهش انجامشده، بیشتر پژوهشها (14 پژوهش) بر روی آزمودنیهای دارای کودکان عادی دبستانی از سن 10 تا 11 و در پایه 5-4 انجامشده است. اغلب پژوهشهای انجامشده از نوع مطالعات آزمایشی میباشند (با فراوانی 16 پژوهش). نتایج مداخلات به هنگام آموزش مهارتهای اجتماعی-هیجانی در کودکان دبستانی در مؤلفههای کنترل خود، خودآگاهی، آگاهی اجتماعی، روابط اجتماعی، تصمیمگیری مسئولانه و خودتنظیمی برابر با 6،10،15،13،13،17 مطالعه مورد ارزیابی قرارگرفته است. نتایج این پژوهشها نشان می دهد در بهبود شایستگیهای آموزش اجتماعی-هیجانی ( کنترل خود، خودآگاهی و خودتنظیمی) و عدم تأثیرگذاری در مؤلفههای شایستگیهای اجتماعی( آگاهی اجتماعی، روابط اجتماعی و تصمیمگیری مسئولانه پذیر) نمایان است.
مهارتهای اجتماعی-هیجانی,کودکان دبستان,مطالعه مروری نظامند,الگوی پریسما
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5700.html
https://fabak.ihcs.ac.ir/article_5700_57e3fd696e940a66fe9ef4f0fc85e2be.pdf